شبهات اعتقادی(شبهه 1)
| ادامه مطلب...

1-ثابت شده که انسان می‌تواند هر چه می‌خواهد را با اراده‌ی خود به دست آورد، پس دیگر نیازی به خدا باقی نمی‌ماند و یا نیازی به حاجت خواستن نمی‌ماند. پاسخ چیست؟


روان‌شناسان غربی از آن جهت که اکثراً ماده‌گرا (ماتریالیست) و دنیاگرا هستند، از جهانی بسیار کوچک و جهان‌بینی بسیار کوچک‌تری برخوردار هستند و عالم آنها به محدوده‌ی «من» و آن هم «من» جسم و جسد خلاصه می‌شود و به همین دلیل دچار فرضیه‌ها و نظریه‌های خطا و غلط می‌گردند.

الف – آن چه که روانشناسان غربی در این مقوله و بسیاری از مقوله‌های دیگر بیان داشته‌اند، صرفاً نظریه است و هیچ گاه به اثبات نرسیده که صورت علمی به خود بگیرد، اگر چه به چند مثال خطا نیز استناد می‌کنند.

ب – اگر از کلیه‌ی روانشاسان ماده‌گرا سؤال نمایید که «اراده» چیست و مکانیسم آن کدام است؟ پاسخی برای ارائه ندارند، بلکه شاید فقط آن را تعریف کنند و یا مصداق‌هایی از آن را بیان نمایند. در حالی که اگر معتقدند ماوراء الطبیعه‌ای وجود ندارد، روان هم باید مادی باشد و اگر مادی هست باید چیستی و مکانیسم آن شناخته شود و اگر شناخته نشده است، هر گونه اظهار نظر در مورد آن فقظ نظریه خواهد بود.

ج – اراده‌ی آدمی نه تنها محدود است، بلکه بیشتر نسبت به خودش جاری می‌گردد که اگر غیر از این باشد، تناقض لازم می‌آید و همین امر تثبت می‌کند که انسان نمی‌تواند به هر چه اراده می‌کند برسد. به عنوان مثال: فرض کنیم قطعه زمین مشترکی وجود دارد که متعلق به دو برادر است. یکی اراده دارد در زمان معینی در آن کشاورزی کند و دیگری اراده دارد که در همان زمان خانه‌ای در آن احداث نماید. حال کدام یک از دو اراده محقق می‌گردد؟ بدیهی است محال است که هر دو اراده هم زمان محقق گردد. پس یا هیچ کدام محقق نمی‌گردند و یا فق یکی از آنها محقق می‌شود و دیگری محقق نخواهد شد. یا در فرض دیگر: زندانی اراده می‌نماید که فرار کند و زندانبان اراده می‌نماید که مانع از فرار شود. بدیهی است که تحقق هر دو اراده محال است.

 



:: موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات، شبهات اعتقادی، ،
:: برچسب‌ها: شبهات اعتقادی, 1,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
زمان : 12:53
خاطره ای از آیت الله مبشر کاشانی درباره آیت الله بهاالدینی
| ادامه مطلب...

روزی دربیت مرحوم آیت الله سیّد محمود مجتهدی سیستانی (در مشهد) که آیت الله مروارید نیز دعوت داشتند مطالبی از مرحوم نخودکی نقل شد ... بعد از آنکه آیت الله مروارید خداحافظی کردند و از جلسه مهمانی خارج شدند حقیردرخدمت مرحوم مجتهدی ماندم وازهر دری سخن به میان آمد و ایشان مطالبی نقل کرد در ادامه نام چند تن ار ز عرفا پیش آمد از جمله آیت الله بهاالدینی. مرحوم آیت الله سیّد محمود مجتهدی سیستانی دربارۀ آیت الله بهاءالدینی چنین گفت:من با آقای بهاءالدینی رابطه ای ندارم اما میدانم امسال برای سی امین بار بود که به مشهد خدمت امام رضا رسید(این مطالب مربوط به سالهای اول انقلاب است) درایوان طلا ایستاد بعد اززیارت وسلام به آقا،سئوالاتی ازامام علیه السلام نمودوپاسخ شنید سپس ازمشهد خارج شدوبه مسافرت رفت.

 

درادامه صحبتها سئوال گلایه آمیزی از آیت الله بهاءالدینی کردوگفت:اگرایشان را ملاقات کردی بپرسید چرابعد ازمکالمه باامام رضا علیه السلام درمشهد اقامت نکردی .

اتفاقا بعداز مراجعت از مشهد مقدس ،خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم وآنچه آقای مجتهدی سیستانی نقل کرد برای آقای بهاءالدینی بازگو نمودم،منظورم ازبازگوکردن دو مطلب بود یکی اینکه آیا گفته های آقای سیّد محمود مجتهدی مورد تأییدآقای بهاءالدینی می باشدیا خیروردرواقع مکالمه ای بین آقای بهاءالدینی وامام رضا(صلوات اله علیه)پیش آمده یا خیر؟دوّم اینکه دربارۀ اشکال آقای مجتهدی،آقای بهاءالدینی چه پاسخی دارد؟

آیت الله بهاءالدینی چنین پاسخ فرمود:حالات انسان درهرزمان مختلف است گاهی حال اقامت داردوزمانی حال سیروسیاحت و...آنروز حال اقامت نداشتم و رفتم.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:57
آیت الله بهاالدینی به تمام معنا موحد بود
| ادامه مطلب...

حضرت آیت الله مبشر کاشانی پیرامون شخصیت مرحوم ایت الله بهاء الدینی گفت :

مرحوم آیت الله بهاء الدینی بیشتر با تهذیب نفس و با تفکر در توحید به این مقامات رسید یکی از چیز هایی که خیلی انسان را مقرب درگاه الهی می کند بحث توحید است یعنی انسان اگر به معنی واقعی کلمه موحد باشد ، مقرب است


ایشان در ادامه گفت : ما در این دعای معروف سریع الاجابه که خیلی دعای مهمی است وامام کاظم سلام الله علیه فرمودند که این دعای عظیم الشان را که سریع الاجابه است ، بخوانید . کسی حاجتی داشته باشد بعد از پنج نماز واجب بعد از تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها شروع کند این دعا را بخواند و البته سه مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد این دعا را بخواند اکمل است
اَللّهُمَّ اِنّى اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحيدُ وَلَمْ اَعْصِكَ فى اَبْغَضِ الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ فَاغْفِرْ لى ما بَيْنَهُما يا مَنْ اِلَيْهِ مَفَرّى آمِنّى مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ اِلَيْكَ
این مرجع تقلید تصریح کرد : در آغاز دعا محبوب ترین چیزها نزد خدا توحید است خدا هیچ چیز را به اندازه توحید دوست ندارد . ولایت اهل بیت عصمت و طهارت هم من التوحید است یعنی از توحید جدا نیست و ما به ملازمه می دانیم که باید ولایت را بپذیریم و بشناسیم و عارف به ولایت باشیم تا عارف به توحید باشیم
ایشان در ادامه افزود : و مبغوض ترین اشیاء و امور به درگاه خدا کفر است . در دعا می گوید من در باب اعتقادات مطیع تو بودم و موحد شدم و هرگز طرف کفر نرفتم که ابغض اشیاء باشد و حالا بین کفر و توحید این وسط گناهانی کرده ام نه از باب اینکه موحد نبودم و نه از باب اینکه کافر بودم و این گناهان را کردم ، این وسط با اینکه موحد بودم و با اینکه کافر نبودم گناه کردم پس به خاطر اینکه کافر نبودم ، من را از خودت دور نکن و راهم بده وچون منشأ گناهم کفر نبوده است از طرفی هم گناهان من را به کفر نرسان ...
این مدرس عالی حوزه در ادامه افزود : منظور این است که مرحوم آیت الله بهاء الدینی که رضوان خدا بر او باشد یک مرد موحد بود .
من از آقای کشمیری (در مورد آیت الله قاضی) پرسیدم که فرمودند آیت الله قاضی در توحید شهودی خیلی قوی بود آیت الله قاضی به عالی ترین مرحله رسیده بود . انسان اگرموحد باشد و در توحید به مرحله توحید شهودی برسد به تمام مراحل می تواند برسد آیت الله بهاء الدینی و آیت الله قاضی این جوری بودند.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:54
فهمیدن زبان حیوانات


آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند:
آیت الله بهاالدینی زبان حیوانات را می فهمید ، این فضیلت در مورد اهل بیت عصمت و طهارت (ع) روایت شده و بعضی اخبار مربوطه در کتاب بصائر الدرجات آمده که آنان نطق و سخن حیوانات را می شنیدند. همانطور که در قران کریم آمده که حضرت سلیمان (ع) گفتگوی مورچگان را می شنید و با هدهد و سایر حیوانات سخن می گفت . در بین عرفا نیز چنین حالاتی برای عارف پیش می آید که گاهی سخن حیوانات را می شنود .

مرحوم آیت الله بهاالدینی روزی به یزد دعوت شدند ، صاحب خانه که یکی از متدینین یزد بود برای احترام گوسفندی را پیش پای آقا ذبح می کند، وقتی گوسفند را می آورند آقا فرمود: گوسفند گفت: به اینها بگو که امروز مرا نکشند ، بگذارند روز تاسوعا مرا بکشند، آیت الله بهاالدینی فرمود: من به اینها گفتم که حیوان را نکشید بگذارید روز تاسوعا، ولی اینها به ظاهر گفتند چشم، اما گوسفند را بردند پشت دیوار کشتند خیال کردند ما پشت دیوار را نمی بینیم.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:52
ارتباط با ارواح عالم برزخ
| ادامه مطلب...

ایت الله مبشر کاشانی فرموده اند:
مرحوم آیت الله بهاالدینی با ارواح عالم برزخ رابطه داشت ، بعد از فوت فرزند ارشدش مرحوم حاج حمید آقابهاالدینی ، می فرمود گاهی حاج حمید آقا به دیدن من می آید آنقدر کنار من می نشیند که به او می گویم، تو هم آنجا کار داری می خواهی بروی ، برو...

روزی عده ایی از پاسداران اصفهان خدمت آقا رسیدند. در مورد یکی از پاسدارانی که مفقود الاثر بود و هیچ گونه اطلاعی از وضعیت او نداشتند که آیا اسیر یا شهید شده است، پرسیدند. فلانی (نام آن پاسدار را فراموش کرده ام) چه شده - آیت الله بهاالدینی بعد از مختصر تامل فرمودند ایشان الان در بهشت است. بعد از مدتهای طولانی معلوم شد که آن پاسدار شهید شده است.

ناگفته نماند اطلاع یافتن از حالات و موقعیت مردگان طرق مختلفی دارد که در این مختصر گنجایش تفصیل نیست.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:52
بی آلایش بودن


ایت الله مبشر کاشانی می فرمایند:
آیت الله بهاالدینی به مرحوم امام خمینی و مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی علاقه زیادی داشت. برادر آیت الله بهاالدینی یعنی مرحوم حاج آقا محمد بازرگان گفت: بعد از قیام مرحوم امام و آزادی کوتاه مدت آیت الله خمینی که علما به دیدن ایشان رفتند و آقای خمینی از عده ای علما بازدید فرمود، روزی به دیدن اخوی آیت الله بهاالدینی آمده قبل از ورود امام به برادرم گفتم چگونه پذیرائی کنیم . فرمود جعبه گزی در آن جاست بیاور، آوردم درب آن را باز کردم دیدم دو دانه گز بیشتر نیست، گفتم آقا جعبه خالی است فقط دو دانه گز دارد، گفت همین کافی است، او (امام خمینی) اگر بخواهد میل کند یک دانه خواهد خورد، نه او اهل این حرفاست نه من!

بی آلایش بودن این بزرگ مرد از رفتار و ملاقات با بزرگ مرد تاریخ اخیر معلوم می شود.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:50
رزق یحتسب و لا یحتسب
| ادامه مطلب...

آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند:
مرحوم حاج آقا محمد بازرگان می گفت وضع مادی آقا در زمان آیت الله بروجردی بسیار بد بود چند سال دندان ایشان عیب داشت و درد می کرد ولی پول نداشت به دندان پزشک مراجعه کند. درد را تحمل می کرد ولی از آیت الله بروجردی تقاضای کمک نکرد. همین تحمل ها باعث شد که رازق را غیر از خدا نبیند و به مقامی برسد که رزق من حیث لا یحتسب نصیب او گردد.

این داستان را بارها در ملاقات با دانشجویان و پاسداران عزیز و طلاب محترم گفته ام. رزق بر دو نوع است 1 – یحتسب 2 – لا یحتسب .

نوع اول که رزق محاسبه شده است مثل حقوق کارمندان که انسان قطع دارد هر ماه فلان مقدار می گیرد . نوع دوم یعنی رزق من حیث لایحتسب به سه قسم تقسیم می شود:

1 – رزقی که از محاسبه ذهنی انسان خارج است ولی اسباب و علل آن مادی است و مثال این نوع را با نقل داستانی از آیت الله بهاالدینی عرض می کنم.

روزی یکی از شاگردان و نزدیکان آقا که ثقه می باشد برایم نقل کرد که خدمت آقا بودم صحبت از مسافرت و زیارت وجود مقدس امام رضا علیه السلام شد، گفتم چه خوب بود می رفتیم مشهد! آقا فرمود برویم. گفتم چه وقت فرمود الان ، عبا و عصای آقا را آوردم – مهیای سفر شدیم، ناگاه یادم آمد که هیچ پول ندارم – با خود گفتم، نکند آقا هم پول نداشته باشد. با خود گفتم بهتر است ماجرا را به آقا بگویم. عرض کردم آقا من هیچ پول ندارم ، فرمود من هم ندارم، گفتم پس چه کار کنیم فرمود برویم. بدون پول حرکت کردیم از حسینیه آقا پیاده آمدم تا سر خیابان ، منتظر ماندیم ناگهان دیدم از آخر خیابان چهارمردان جوانی با دوچرخه به سرعت می آید وقتی نزدیک آمد ایستاد و کیسه ای پول به آقا داد و گفت آقا این پول مال شماست ، آقا فرمود فلانی بگیر و برویم.

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:48
زندگی نامه آیت الله بهاالدینی
| ادامه مطلب...

زندگي نامه آيت الله ‌حاج سيد رضا بهاءالديني

 

حضرت آيت الله العظمي‌ حاج سيد رضا بهاءالديني 1 در اواخر ذي الحجه سال 1327ق در خانواده‌اي متدين و تقوا‌پيشه، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود . پدر ايشان، آقا سيد صفي الدين، مردي پاك طينت و پرهيزكار و از خدمتگزاران آستان مقدس حضرت معصومه- سلام الله عليها- بود.

ایشان در شرح حال والدشان چنين فرموده اند:

ارتباط پدرم با قرآن مداوم بود . شايد در روز، ده الي پانزده جزء قرآن مي‌خواند؛ به طوري كه از هر جاي اين كتاب مقدس سؤال مي‌كردند، فوراً جواب مي‌داد . به علت انس زياد با قرآن، آيات را مي‌شناخت و به كشف الآيات علما شهرت يافته بود. ايشان در حرم حضرت معصومه- سلام الله عليها- مشغول خدمت بود و در درس حاج شيخ عبدالكريم حائري و حاج شيخ ابوالقاسم قمي ‌شركت مي‌كرد. ادبيات را نيكو مي‌دانست و با فقه و اصول هم آشنا بود . او فردي وارسته بود و فكر شيطاني نداشت و هرگز نمي‌شد به ايشان افكار شيطاني را تحميل كرد . خيلي صريح و صادق بود، مرحوم آيت الله العظمي‌مرعشي نجفي(ره) هم نوشته‌اند كه اجداد پدرم، افراد شريفي بودند و در شجره نامة ايشان آمده است كه كليد دار حرم فاطمي‌بوده‌اند. گويا در فاميل پدرم، اين سِمَت رسم بوده است . مي‌گويند مادرم نيز به آخوند ملاصدرا منتسب بوده است . والده من- با اينكه سواد نداشت-‌ خيلي از دعاها را حفظ بود.2

برخورد و رفتار شايسته پدر، در شكل گيري شخصيت او در دوران كودكي، بسيار موثر بوده است . يكي از شاگردان مي‌گويد:

پدر او، احترام خاصي به آقا [ايت الله بهاء الديني] مي‌گذاشت و از اين گذشته، آزادي عمل فراواني به ايشان مي‌داد؛ به گونه‌اي كه در روح آماده به انقلاب وي اثر بسيار داشت. او احترام‌هاي پدر و استادانش را در ساخت شخصيت خود بسيار مؤثر می‌دانست.3

آن بزرگوار در اين‌باره مي‌فرمود:

پدرم، مرا به جاهاي خطر‌آفرين مي‌فرستاد؛ لكن قلباً مطمئن بود كه خطري مرا تهديد نمي‌كند.4

 



:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:46


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.